دوشنبه هفته پیش کتابی با عنوان «کتاب توسعه» از سوی پویش فکری توسعه رونمایی شد. کتابی که در آن برخی شاخصهای مرسوم توسعه را انتخاب کردهاند و ادعا میکنند بر اساس این شاخص، یک نردبان توسعه طراحی کردهاند که جامعهی ایرانی باید از آن نردبان بالا برود. نردبانی که پلههایش همان شاخصهای متعارف توسعه هستند. محسن رنانی –ناظر علمی این طرح- نیز چندی پیش در هفتهنامه صدا ادعا کرده بود که در این کتاب از آسمان تئوریپردازی فرود آمدهاند و برای توسعه، خطکش ارائه کردهاند. اما آیا این ادعا صحیح است!؟ فرهاد گوهردانی –پژوهشگر توسعه در دانشگاه یورک انگلستان- معتقد است که راههای توسعه برای هر کشور، متفاوت است و نمیتوان برای همهی کشورها یک راه واحد پیشنهاد کرد. همچنین هاجونچانگ –متفکر توسعه در دانشگاه کمبریج- در کتاب «انداختن نردبان» توضیح میدهد که غربیها خودشان از یک مسیر دیگر پیشرفت کردند اما اکنون به کشورهای در حال توسعه، آدرس غلط میدهند. بنابراین بهنظر کتاب توسعه و تفکر وارداتی و مونتاژ کار پشت آن، مانعی پیش روی پیشرفت ایران باشد.
از جمله محورهای مهمی که شاخصهای مرسوم توسعه دنبال میکنند، آزادسازی اقتصادی است؛ از آزادسازی قیمتها گرفته تا آزادسازی تجارت خارجی. این در حالی است که مثلاً تجربه چین در مورد آزادسازی قیمتها نشان میدهد که این کشور، بهتدریج و در یک بازهی شاید 10 یا 20 ساله دست به آزادسازی قیمتها زد. این در حالی است که غربیها عموماً شوکدرمانی و آزادسازی دفعی قیمتها را به کشورهای در حال توسعه پیشنهاد میکنند که آسیبهای خاص خودش را دارد. همچنین در مورد آزادسازی تجاری، هاجونچانگ در کتاب «انداختن نردبان» مینویسد که خود کشورهای اروپایی در ابتدای مسیر توسعه، موانع تعرفهای و غیرتعرفهای گمرکی را برای حمایت از تولید وضع میکردند اما اکنون که ساختار تولیدشان قوی شده، به کشورهای در حال توسعه، تاکید میکنند که باید از حمایت از تولید به کمک موانع گمرکی دست بردارند. روشن است که این توصیه، بهنفع کشورهای پیشرفته است و ساختار تولید را در کشورهای در حال توسعه، همیشه عقب نگه میدارد.
از دیگر شاخصهای مطرح در عرصهی بینالمللی که کتاب توسعه نیز به آنها پرداخته، مسئله فساد اقتصادی و اداری، ادراک فساد و ... است. در مورد ادراک فساد باید گفت که این شاخص، با خودِ فساد متفاوت است و عمدتاً به ذهنیت افراد جامعه بر میگردد. ذهنیتها نیز بسته به جریان رسانهای غالب در آن جامعه ممکن است متفاوت باشند و الزاماً مبتنی بر واقعیت نیستند. با این حال خود مسئله فساد نیز شاید در ابتدای مسیر توسعه، بهراحتی حل نشود و نباید توسعه را متوقف کرد تا اول فساد درست شود. چین اکنون کشوری با درآمد ملی بالاست اما هنوز بهطور جدی با مسئله فساد اداری و اقتصادی مواجه است. اگر چه مبارزه با مفاسد اداری و اقتصادی در همهی مراحل توسعه باید وجود داشته باشد اما هر چه ثروت و درآمد ملی بیشتر شود، توان دولت برای مبارزه با مفاسد نیز بیشتر میشود.
از دیگر چیزهایی که در شاخصهای متعارف توسعه بر روی آن تاکید میشود، حقوق مالکیت (خصوصاً مالکیت معنوی) است. بدیهی است که در درون یک کشور، مسئلهی مالکیت و مالکیت معنوی مهم است؛ چون اگر حقوق مالکیت قوی وجود نداشته باشد، انگیزههای تولید ثروت و بروز ایدهها و خلاقیتهای جدید پیش نمیآید اما الزام به مراعات قانون کپی-رایت و حقوق مالکیت معنوی در عرصهی بینالمللی منطقی نیست و تجربهی بسیاری از کشورهای توسعهیافته از جمله چین نشان میدهد که در ابتدای مسیر، این کشورها با کپی کردن تکنولوژی و یادگیری از کشورهای پیشرفته، توانستند تولید را تقویت کنند. اکنون اما ایران اگر بخواهد با اختیار خود قانون کپی-رایت را مراعات کند، هزینهی تولید برای بنگاههای اقتصادی بسیار بالا میرود. نکتهی دیگر اینکه مگر کشورهای غربی که چند قرن از تکنولوژی و دانش موجود در تمدن اسلامی در دوران طلایی آن بهره بردند، هزینهاش را پرداخت کردند که حالا ما بخواهیم هزینهای بدهیم!؟
نتیجه آنکه ایران برای تحقق پیشرفت باید مبتنی بر الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، شاخصسازی کند و مسیر متناسب با شرایط تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی خود را طی کند. کپیبرداری از آنچه غربیها به عنوان نردبان توسعه به ما نشان میدهند، نمیتواند کمکی کند. البته باید توجه داشت که یادگیری و زبدهگزینی از دانش و تجربهی غربی خوب است اما آنچه محسن رنانی و تیم رصدخانهی توسعهی پویش فکری توسعه در «کتاب توسعه» بر آن تاکید دارند، تقلید کور و مونتاژ شاخصهای متعارف است. چنین اقدامی نمیتواند کمکی به بهبود وضعیت اقتصاد این کشور کند. ما باید خود، طرحی نو در اندازیم.
ارسال نظرات